من عاجزم، خواهش میکنم کمکم کنید
اس ای
مربوط به انجمن
کتاب سفید
مربوط به کتاب
1
مربوط به قدم
از همان اول، تنها کاری که می توانستم در هنگام هجوم وسوسه انجام دهم این بود که علام کنم: “من عاجزم، خواهش میکنم که کمکم کنید.” گاهی روزی صدبار. وقتی در حال تجربه عمیق قدم اول بودم، عجز برای من زیباترین واژه دنیا بود؛ هنوز هم هست. بعداً متوجه شدم که من در برابر خودم هم واقعاً عاجز بودم.
قبلاً هر چقدر بیشتر با شهوت میجنگیدم، شهوت هم بیشتر بر من هجوم میآورد. به نظر میرسید کل نیروی ارادهی من به جایاینکه جلوی شهوت را بگیرد، باعث قوی شدن آن میشود.
مطالعه قدم یک در کتاب دوازدهدوازده به من کمک کرد متوجه شوم که عجز من “زیربنای استوار یک زندگی شاده و موفق است” (دوازدهدوازده – صفحه 21) سرانجام تلاش برای متوقف شدن را ترک کردم. تنها با اقرار به قدرت شهوت بر من در برابر اعضای انجمن بود که توانستم قدرت غلبه بر شهوت را بدست آورم.
2 پاسخ
خدایا کمکم کن، خدایا خیلی بهت نیاز دارم، کجایی پس؟
چرا زندگی من رو نجات نمی دی، نمی بینی دارم از بین می رم
دیگه خسته شدم،
سلام دوست عزیز، مطمئن باش خداوند شاهده روزهات هست و منتظره که دستت رو بگیره، خیلی از ماها رو نجات داده، تو رو هم نجات میده دوست عزیز و همدرد من. به آدرس ایمیلت پیام میدم. حتماً چکش کن.